ایمان پیغمبر اکرم قبل از بعثت
ایمان پیغمبر اکرم قبل از بعثت
ایمان پیغمبر اکرم قبل از بعثت
خلوت رسول اکرم در حراء
رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در سن چهل سالگی مبعوث به رسالت شدند. تاریخچه زندگی ایشان دورههای مختلفی دارد. ایشان از بیست و پنج سالگی تا چهل سالگی (یعنی از زمان ازدواج با خدیجه تا اولین روز بعثت به نبوت) وضع خاصی دارند؛ مخصوصا در سالهای نزدیک به رسالت، بسیاری از وقت ایشان به خلوت و تفکر و عبادت و اشتغال به حق میگذشت.
کسانی که به مکه مشرف شدهاند میدانند که در شمال مکه کوه مرتفع و بلندی است به نام «حِراء» که معمولا به آن «جبل النور»میگویند . وقتی انسان به قله مرتفع و بالای کوه حراء میرود، به شهر مکه و بالخصوص کعبه اشراف دارد . بعد از اینکه از این کوه بالا میرویم وقتی از قله کوه مقداری به سمت جنوب پایین میآییم به جایی میرسیم که به آن «غار» میگویند ولی ما در تعبیرات عربی ندیدهایم که به آنجا غار بگویند ، بلکه در واقع پناهگاهی است . جایی است که سنگها روی هم آمده و پناهگاهی درست شده به گونهای که یک نفر (نه بیشتر) میتواند در آن بخوابد، استراحت کند و نماز بخواند. خلاصه، محوطه خیلی کوچکی است.
علیالقاعده این طور بوده که رسول اکرم در مواقعی که هوا خیلی گرم بوده به آنجا میرفتهاند. و این اواخر گاهی ایشان تمام ماه رمضان یا چند ماه متوالی در آنجا تنها به سر میبردند با آذوقه مختصری که به همراه میبردند و به همان هم قناعت میکردند. تمام وقت ایشان در آنجا به عبادت و تفکر و تذکر حق میگذشت. گاهی که اقامت ایشان طولانی و چند روز فاصله میشد خدیجه برای ایشان تتمه آذوقهای میبرد یا کسی را برای این کار میفرستاد.
ارهاصات رسول اکرم
خود رسول اکرم از دوران قبل از رسالت جریانهای زیادی نقل میکنند که در اصطلاح علمای کلام به اینها «اِرهاصات» میگویند. ارهاصات یعنی علائم و نشانههایی که ایشان قبل از نبوت مشاهده میکردند. هنوز رسما مبعوث به رسالت نشده بودند ولی علائم و نشانههای خارقالعاده خیلی زیادی در زندگی خودشان مشاهده میکردند. از جمله ایشان میگویند رؤیاها و خوابهایی میدیدم که « یأْتی مِثْلُ فَلَقِ الصُّبْحِ »؛ یعنی خوابهایی میدیدم از وقایع که مثل شکاف صبح روشن بود؛ یعنی اینقدر قطعی بود. حوادثی را که در آینده میخواست واقع شود عینا میدیدم و بعد آن حوادث موبه مو واقع میشد. همچنین آثار و علائم زیاد دیگری که در خواب و بیداری مشاهده میکردند.
اولین وحی بر رسول اکرم
اولین بار که رسما روحالامین، آن فرشته وحی، بر ایشان نازل شد ، در همین حراء بود. در قرآن فقط آنچه که به ایشان گفته شده، آمده است ولی تفصیل اینکه آن فرشته چگونه ظاهر و آشکار شد، در نقلها و حدیثها آمده است و نمیدانیم که صد در صد این طور هست یا نه، ولی مانعی ندارد که این طور باشد.
مطابق آنچه که در احادیث آمده است ایشان میفرمایند: فرشته خدا بر من ظاهر شد و من را در بغل گرفت و فشرد و به من گفت : اِقْرَأْ! (بخوان! ) گفتم: ما اَ نَا بِقارِی. (من نمیتوانم بخوانم، من اُمّی هستم). دوباره مرا به سختی فشار داد و گفت: اِقْرَأْ! باز گفتم: ما اَ نَا بِقارِی. بار دیگر به سختی من را فشار داد و گفت: بخوان! در بار چهارم من دیدم مثل اینکه بر قلبم خطوطی نورانی نوشته شده و من میتوانم بخوانم.این تعبیری است که [در احادیث] آمده.
معلوم است که این «اِقْرَأْ» (بخوان) در اینجا در واقع تعبیر دیگری است از اینکه «آماده باش! وحی را بگیر! کلام خدا را بگیر! کلام خدا را تلقی کن!». خود همین «اِقْرَأْ» هم جزء کلام خداست، مثل «قُلْ» در «قُلْ هُوَ اللهُ اَحَدٌ» که جزء وحی است. اِقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّک الَّذی خَلَقَ. قرائت کن، بخوان به نام پروردگار آفرینندهات.
الحمد لله رب العالمين
کتاب آشنایی با قرآن، آیت الله شهید مرتضی مطهری، جلد چهاردهم ، صفحه ٢٩
أرَأیتَ الَّذی ینْهی. عَبْدآ اِذا صَلّی. أرَأیتَ اِنْ کانَ عَلَی الْهُدی. اَوْ اَمَرَ بِالتَّقْوی. به من بگو درباره آن آدمی که بندهای را که خدای خودش را میپرستد، نهی میکند. نه تنها خودش خداپرست نیست، بلکه با خداپرستی مبارزه میکند. به من بگو درباره این کسی که جلوی عبادت یک بنده دیگر را میگیرد، اگر آن بنده یک بنده عادی هم نباشد بلکه بندهای باشد که بر هدایت پروردگار است و آمر به تقواست؛ یعنی خود او بر عکس این شخص است: این نهی میکند از خداپرستی، او امر میکند به خدا پرستی. این آمده یک آمر به عبادتی را از عبادت نهی میکند.
شأن نزول این آیات
شأن نزول این آیات این است که پیغمبر اکرم میآمدند در مسجدالحرام نماز میخواندند و امثال ابوجهل که چهار شاهی صنار داشتند و طغیان میکردند، علاوه بر اینکه خودشان نمیخواستند حق پرستی کنند میگفتند ما نباید بگذاریم این شخص بیاید این کارها را در مسجدالحرام بکند. میآمدند مانع بشوند. حتی یک بار [ابوجهل به پیغمبر اکرم] حمله کرد. گفته بود به من خبر دهید، میگویند این شخص میآید در مسجدالحرام و کارهای خودش را انجام میدهد یعنی نماز میخواند. نماز در همه شرایع حقه بوده است
البته به این نکته توجه داشته باشید که رسول اکرم از همان اول بعثت بلکه قبل از بعثت نماز میخواند، چون نماز به معنای عام و کلیاش از دستورهایی است که در همه شرایع حقه بوده است. در قرآن هم مثلا از زبان حضرت مسیح نقل میکند: خدا من را امر کرده به نماز و امر کرده به زکات. . منتها شکل نمازها در همه شرایع یکسان نبوده.
ما میدانیم پیغمبر اکرم حتی قبل از بعثت هم نماز میخواندند؛ حال، اینکه آن نمازشان به چه شکل و صورتی بوده [معلوم نیست.] قدر مسلم این است که ذکر خدا در آن نماز بوده و شاید سجود هم بوده. قهرا چنین نمازی در اول بعثت هم بوده. ولی نماز به این ترتیب خاصِ هفده رکعت در شبانه روز و نوافل به این ترتیب خاص، البته بعدا تشریع شد؛ یعنی بعد از آنکه پیغمبر اکرم مبعوث به رسالت شدند و دستورهای خاص برای ایشان میآمد.
گو اینکه آیات اول این سوره اولین آیاتی است که بر پیغمبر نازل شد، ولی در مورد قسمتهای بعدی اختلاف است که آیا همراه با آیات اول نازل شده یا به فاصله. اما به هر حال قدر مسلم این است که رسول اکرم از همان اول نماز میخواندهاند؛ یعنی یک نوع نمازی قبل از بعثت میخواندهاند و در اول بعثت هم بوده. و لهذا نوشتهاند که در اوایل بعثت، [ایشان و امیرالمؤمنین و خدیجه ] به جماعت نماز میخواندهاند، حال به چه شکل و ترتیبی بوده، ما نمیدانیم و در جایی هم ندیدهایم که ذکر کرده باشند.
الحمد لله رب العالمين
کتاب آشنایی با قرآن، آیت الله شهید مرتضی مطهری، جلد چهاردهم ، صفحه ۴٧